Quantcast
Channel: دوپیکر
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22

Article 5

$
0
0
من به دنبال چیز دیگه ای بودم ولی این مثل این که بهونه های دیگه ای می خواست... توی بارون به تموم کوچه ها سر زدم.. فکر می کردم یه جایی منتظرمه. آخه قرار داشتم باهاش که بارون اومد، اونم بیاد. حسابی خیس شده بودم . یهو صدای اس.ام.اس اومد. گفتم خودشه. گوشی رو اومدم بردارم که از دستم افتاد. بارون بدجور تو صورتم می خورد. خم شدم که گوشی رو بردارم دیدم باتری ش دراومده و افتاده رو زمین. خیس خیس. گوشی و باتری رو انداختم تو کیفمو و بدو بدو اومدم خونه. داشتم از سرما یخ می زدم. آسانسور رو زدم که برم بالا. دیدم خرابه. ای بابا این دیگه واسه چی... این جا که همه چیز سر جاش بود آخه همیشه. پله ها رو بدو بدو رفتم بالا. صدای قلبمو می شنیدم حالا واسه از پله بالا رفتن بود یا واسه این بود که این همه دلم بی تاب شده بود یا اصلن شاید من تو خواب دارم می بینم که قلبم داره این جوری تاب تاب می کنه. یا شایدم همه ی این ها رو فقط دلم می خواد. یعنی من شاید دلم خیلی می خواد که قلبم تاب تاب کنه. رسیدم طبقه ی شیشم. نا نداشتم درو واکنم. شاید واسه سیگاره این تالاپ تولوپ قلبم. در و واکردم و سریع رفتم کشو رو کشیدم بیرون و سشوارو زدم به برق. یعنی خواسته بگه نمی یاد؟ یا شایدم گــم شده . آدرسو می خواسته بپرسه. داشت خشک می شد. شایدم خواسته بگه دیر می رسه. یا رسیده خواسته بگه ... داشت خشک می شد.

باتری رو کردم تو گوشی. روشنش کردم. رفتم تو پوشه ی پیغام هام:
 بیروت ۱ هفته /هتل ۵ ستاره
صبحانه ناهار شام.....

                                  

        

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 22

Latest Images

Trending Articles





Latest Images